وقتی داشتم به این فکر میکردم که چی میتونه صفحه ی این پست رو پر کنه چشمم به یه نوشته ی جامونده از دوران درس خوندنم افتاد

اگه قبلا میخواستم  یه توضیح کامل درباره ی نوع تفکرم بدم باید بگم که من فکر میکردم  طرز تفکرم همگراست یعنی هیچوقت  در نقض نظر  یا عقیده ای تلاش نکردم به زبان ساده تر دنباله رو بودم، اینجا دنباله رو بودن رو با تقلید کوکورانه و هیجانی اشتباه نگیرید ، دنباله رو بودنی مدنظرمه که بیشتر سعی بشه چیزی که دیگران تجربه کردنو باور داشته باشه تا  خودش تجربه کنه یا اینکه به اون تجربیات تکیه کنه بره جلو تا برای جلو رفتن خودش آزمون و خطا داشته باشه

ولی جدیدا فهمیدم اینطور نیست اون برای زمانی بود که ترس داشتم .

وقتی ترس بود شک پیدا میکردم به عقاید به تفکراتم ولی با ازبین رفتن ترس، اون شک مسخره هم رفع شد.

نمیگم تفکر همگرا اشتباهه یا جلوی موفقیتو میگیره ،من فقط برداشت اشتباهی از این نوع تفکر داشتم بخوام راحت تر بگم برام توجیه خوبی شده بود.

 

دیگه دوست ندارم ،دیوانه وار عاشقتم...

تفکر همگرا یا تفکر واگرا

من قربانی نیستم ،من احمقم.....

رو ,تفکر ,کنه ,دنباله ,ی ,داشتم ,دنباله رو ,تفکر همگرا ,داشته باشه ,نیست اون ,برای زمانی

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کسب درآمد از آپارات با msaa_clipvideo موومان هیچ‌اُم: سکوت صفحه اختصاصی دکتر مهدی ربیعی جام جمکران آرشیو خبرهای مهم آموزش مدیریت فردی بوعلی سینا خدمات کفسابی سنگسابی نماشویی ابراهیمی بسم رب الشهدا و الصدیقین دروغگو