** مریم



الان که دارم برات مینویسم که دیوانه وار عاشقتم در آرامش کاملم بدون هیچ هیجانی .

میخوام بگم خیلی جاها هوامو داشتی و بهم فهموندی خیلی دوسم داری و من خیلی راحت ازت گذشتم .

خیلی جاها دستمو گرفتی کمکم کردی تا از سخت ترین مراحل زندگیم رد شم و باز این من بودم که از روی همه ی خوبی هات به بی رحمانه ترین شکل ممکن گذشتم .

خیلی وقتا با وقاحت تموم ازت کمک خواستم و تو باز به روم نیاوردی که چیکار باهات کردم .

 فکر میکنم به اینکه روزایی که حالم خوب نبوده با هزار وعده و وعید و حرفای عاشقانه می اومدم پیشت تا مشکلم حل بشه و وقتی مشکلم حل میشد من  چیزی جز یه آدم خائن نبودم، دچار نوعی فراموشی میشدم یادم میرفت اصلا وجود داری .

وقتی یه کارایی رو انجام میدادم به امید اینکه تو برام حلش میکنی به فکر ناراحت شدنت نمی افتادم ،اون لحظه فقط خودم مهم بودم نه ناراحتی تو .

صبح کردنای شبانه امون یادته ، همون بوس فرستادنا و بغل کردنای خیالی ، همونایی که برای قبل از بد شدنم بود ، همون حرفایی که باعث میشد از ته دل بخندم و بخاطر بودنت ازت تشکر کنم

یادته بعد از اون اتفاقات دیگه اینطور نبود  ،وقتی میخواستم باهات حرف بزنم و ازت کمک بخوام  صدام از گریه زیاد بریده بریده میشد‌. 

گریه هامو یادته چقدر مظلومانه بود فکر میکنم بخاطر همین بود همیشه کمکم میکردی ؟

یه سوال مگه چقدر دوسم داری ؟ 

وقتی میخواستم شروع کنم به نوشتن فکر میکردم حرف زیادی ندارم ولی الان می بینم منو تو خیلی خاطره ها باهم داریم خاطره هایی که بد بودن منو به یادم میاره صبور بودن تو .

هربار که کار بدی میکردم میگفتم آخرین باره ، تو مطمئن بودی بازم تکرارش میکنم ، امکان نداره کسی که اینقدر دوسش داری رو نشناسی.

الان تو آروم ترین روزای زندگیم اومدم سراغت مثل همون اولا که آدم خوبی بودم همون روزایی که دوست داشتم ، ولی حالا بخاطر صبور بودنت  برای اینکه میدونستی یه روزی میرسه  دوباره برمی گردم  ،نمیتونم دیوانه وار عاشقت نباشم  . 




خداجونم دلم برای بغل کردنت خیلی تنگ شده، برای زمانی که با یه چشمک برات بوس بفرستم . خداجون مریم خیلی خیلی عاشقته. میدونم که میدونی :)


وقتی داشتم به این فکر میکردم که چی میتونه صفحه ی این پست رو پر کنه چشمم به یه نوشته ی جامونده از دوران درس خوندنم افتاد

اگه قبلا میخواستم  یه توضیح کامل درباره ی نوع تفکرم بدم باید بگم که من فکر میکردم  طرز تفکرم همگراست یعنی هیچوقت  در نقض نظر  یا عقیده ای تلاش نکردم به زبان ساده تر دنباله رو بودم، اینجا دنباله رو بودن رو با تقلید کوکورانه و هیجانی اشتباه نگیرید ، دنباله رو بودنی مدنظرمه که بیشتر سعی بشه چیزی که دیگران تجربه کردنو باور داشته باشه تا  خودش تجربه کنه یا اینکه به اون تجربیات تکیه کنه بره جلو تا برای جلو رفتن خودش آزمون و خطا داشته باشه

ولی جدیدا فهمیدم اینطور نیست اون برای زمانی بود که ترس داشتم .

وقتی ترس بود شک پیدا میکردم به عقاید به تفکراتم ولی با ازبین رفتن ترس، اون شک مسخره هم رفع شد.

نمیگم تفکر همگرا اشتباهه یا جلوی موفقیتو میگیره ،من فقط برداشت اشتباهی از این نوع تفکر داشتم بخوام راحت تر بگم برام توجیه خوبی شده بود.

 


تو این چند روزه من پر شدم از نصایح و پندهایی که باید انتقال بدم درحالیکه هیچوقت انتقال دهنده ی خوبی نبودم

فکر کنم با این دفعه چهارمین باریه که اومدم حرف بزنم ولی نشد پیش نویس های زیادی رو تلنبار کردم ،فقط مینویسم ولی دقیقا نمیدونم چیه که داره از ذهنم میریزه بیرون و هرجایی گیر بیارم پیاده اش میکنم ،یادداشت گوشی ،پیش نویس وبلاگ،کاغذ الگو ، برگه های A4 ، محل های خاک برداری

و خودمم موندم الان دقیقا از خودم چی میخوام . دورمو پر کردم از گزینه هایی که دوس دارم سمتشون برم ولی حوصله اشونو ندارم . نقاشی های که دوس دارم بکشم ،سریال هایی که فقط حافظه گوشیمو پرکردن ، آهنگ هایی که دوس دارم بهشون گوش بدم،خوندن کتاب هایی که بالای سرمن و برای گرفتنشون فقط باید دست دراز کنم، دوخت شلوارمو پیش بگیرم یا یه دامن تابستونه بیرونی خوشگل برای خودم بدوزم.همه ی این گزینه ها وجود داره ولی من فقط روی تختم دراز کشیدم و به سقف زل زدم و بعد جمله ای گیر میارم برای حال الانم و مینویسم.

وقتی به این زمان فکر میکنم فقط ضعف هامو می بینم و خودمو باهاشون درگیر میکنم ولی مشکل اینجاست که در برابرشون کم میارم ، مشکل اینجاست که فکر میکنم میتونم ادامه بدم ،فراموش کنم ،پاکشون کنم ولی نمیشه 

انگار تازه به خودم اومدم تا اون دیوار تو ذهنمواز گوشه ای ترین قسمتش خراب کنم .همون دیواری که روش نوشته: اتفاق شش سال پیش منو قربانی کرد و یه سال ادامه پیدا کرد باعث شد سه سال تنهایی رو تجربه کنم و بعد به احمقانه ترین حالت ممکن ازدواج کنم

مرداد ماه، برام ماه بدیه چه شش سال پیش چه یه سال پیش چه الان که شش سال از اون موضوع گذشته . 

و من قربانی نیستم احمق ترین آدمیم که میشناسم کسی که نمیتونه فراموش کنه و کنار بیاد.




تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گردشگری پارس موتور انتخاب من وبلاگ سایت مصاحب ثبت شود, به وقت زندگی در یک مسافرخانه! گروه میز اداری ام دی اف و پارتیشن پارتیش دانلود آهنگ جدید | موزیک ‌‌رضا‌1 کیوکوشین کاراته سنسی مقدم نیا تابلو سازی کردی ساین دانلود رایگان موزیک های 2019 .ایرانی و خارجی .